دانش آموزان و انقلاب (3)
جمعه 88/9/27 7:39 عصر| درگیری، انقلاب، دانش آموزان | نظر
به نام خدا
دانش آموزان و انقلاب (3)
یکی از مناسبتهایی که باعث میشد مردم تجمع بکنند وشور وحال انقلابی آنان افزایش یابد
برگزاری هفته یا چهلم شهادت شهدای شهرستانهای ایران بود.
در یکی از این مناسبتها اعلام عموم گردیدتا در مسجد حبیب پشت میدان تره بار گرد هم آیند.آن روز من هم در مسجد حضور پیدا کردم سخنران در حال سخنرانی بود و مردم در صحن مسجد،حیاط وبیرون تجمع کرده بودند پلیس هم با گارد ویژه و همراهی نفربر های زرهی اطراف مسجد ایستاده بود همه سفارش بر آرامش مجلس را داشتند اما در حین سخنرانی یک سرهنگ پلیس در صحن مسجد با یک روحانی درگیر شده و این روحانی هم با چتر بر سر وصورت او می کوبید همین عمل مانند جرقه ای باعث شروع تظاهرات و درگیری شد،گاز اشک آور بود که نظامی ها در حیاط مسجد میزدند،در همین موقع اعلامیه ها را به هوا ریختند همه برای مقابله با گاز اشک آور شروع به آتش زدن اعلامیه ها و مقوا ها کردند .
به هر زحمتی بود از در مسجد بیرون آمدم بیرون مسجد که مردم موتورها یشان را گذاشته بودند با تعجب دیدم که نفربرهای زرهی از روی آنها رد میشوند ومی روند طوری مات ومبهوت این صحنه شدم که گاز اشک آور تیر وسرو صداها را از یاد بردم مات وحیران ایستاده بودم ونگاه می کردم با یه تکون به خودم اومدم: پسر بیا بریم الان ما رو هم میزنن ومی کشن(پسر عمه ام بود که داشت دستم ومی کشید )
به خودم که اومدم همه جا رو دود گرفته بود مردم هر کدام در صحرای روبروی مسجد پخش شده بودند وتعدادی هم زخمی بودند وتعدادی هم شهید شدند و من با پسر عمه ام سریعا از آنجا دور شدیم.
یادشان گرامی باد،انقلاب همچنان ادامه داشت و خاطرات ادامه دارد..............................